برآورد قیمت پروژه:
مهندسی صنایع// شركتها، مهندسان مشاور و موسسات زيادي در كشور و در زمينههاي مختلف فعاليت ميكنند و هر كدام به نحوی دراجرای پروژهها نقش دارند و يا بطور كلي انجام كامل آنها را به عهده ميگيرند.
هر يك از اين بنگاهها و موسسات پس از بررسيهاي اوليه و انجام طراحيها، نسبت به تامين مواد ومصالح، ساخت، اجرا ونصب و راهاندازي اقدام كرده و در نهايت پس از اتمام پروژه، آن را به دستگاههاي اجرايي يا صاحبكاران خصوصي تحويل ميدهند.
بطور كلي پيمانكاران بزرگ دولتی يا خصوصي در زمينه اجراي طرحهاي گوناگون، با دو نقش روبرو هستند.
اول، نقش كارفرمايي يا صاحبكاري است كه در اين حالت اينگونه شركتها، اجراي طرحها يا پروژههاي بزرگ را بصورت كليد در دست يا توامان ياتقسيم شده به مراحل كوچكتر يا پروژههاي فرعي، از طريق برگزاري مناقصه،ترك تشريفات يا شيوههاي ديگر به مهندسان مشاور، سازندگان و پيمانكاران واگذار ميكنند.
دوم، نقش اجراكننده يا پيمانكار پروژه است، پيمانكاران يا بنگاههاي دولتي و خصوصي با شركت در مناقصهها يا از طرق ديگر به عنوان پيمانكار اصلي يا فرعي برگزيده ميشوند و انجام پروژه به آنها واگذار ميشود.
براي برگزاری مناقصه، شركت در مناقصه و ياعقد قرارداد، موضوع برآورد هزينه و قيمتگذاري مواد، مصالح و تجهيزات و محاسبه هزينه كارهاي مهندسي، ساخت، عمليات اجرايي نصب و راهاندازي پروژه، براي همه سازمانها و شركتها با هر گونه نقشي، اهميت خاص دارد. اكثر كارفرماها و پيمانكاران با استفاده از كارشناسان ورزيده و بكارگيري فنون ويژه، در برآورد دقيق و پيشبيني قرين به واقعيت هزينههاي متفاوت اجراي پروژه، سعي و اهتمام ميكنند تا در آينده و در زمان اجراي كار با مشكلات و مخاطرات مالي كمتري روبرو شوند.
عدهاي از مديران، برآورد، محاسبه قيمت و ارزشگذاری براي پروژهها را يك هنر ميدانند. داشتن اطلاعات صحيح دست اول درباره وضعيت مالي صاحبكار و نحوه پرداختها و اطلاع از قيمتهاي رقابتي،كمك فراواني به مديران شركتهاي پيمانكاري براي اتخاذ تصميم ميكند. واقعيت آن است كه اطلاعات موجوددر سازمان مناقصهگزار،براي ديگران غيرقابل دسترسي يا حداقل آنكه دستيابي به آنها بسيار مشكل است.
وقتي پيمانكاري قصد شركت در يك مناقصه را دارد، بدترين موضوع در هنگام برآورد هزينه آن است كه اين امر موجب گمراهي و اشتباهات فاحش در مرحله تنظيم پيشنهاد نهايي مناقصه خواهد شد.
خط مشی كلی برآورد هزينه و قيمتگذاری
براي شركت در هر مناقصه يا ورود به يك موقعيت جديد تجاري، لازم است ابتدا سياستها و خطمشيهاي كلي برآورد هزينه و قيمتگذاري تدوين شده و تكامل يابد. به صورت كلي، فروشندگان/سازندگان و پيمانكاران متقاضي فروش محصول يا انجام كار با دو نوع وضعيت روبرو هستند، اول، فرصت جديد و انجام پروژهاي كه طرح يكباره است و احتمال تكرار آن وجود ندارد يا تكرار آن احتمال بسيار كمي دارد. دوم، شركت دراجراي پروژه يا موقعيت تجاري جديد كه موجب ميشود پيشنهاد دهنده،امكان بدست آوردن قراردادها و كارهاي مشابه بعدي را پيدا كرده و در يك بازار يا تجارت نوين وارد شود.
درهر يك از دو حالت مذكور، اهداف تجاري ظاهراً يكسان ولي نسبتاً متفاوت وجود دارد. در حالت اول، نيت و قصد مناقصهگر يا پيشنهاد دهنده آن است كه در مناقصه برنده شود و پروژه را مطابق قرارداد مربوطه با سودآوري معقول به اجرا درآورد. در حالت دوم،هدف مناقصهگر برنده شدن در مناقصه و اجراي پروژه به نحو احسن است و علاوه بر آن، بدست آوردن جاي پايي در بازار جديد است.
در تصميمگيري براي برآورد هزينه و قيمتگذاري در يك مناقصه يا پروژه علاوه بر آنكه لازم است درباره مهمترين دادهها و كارهاي مقدماتي اتخاذ تصميم كرد در نظر گرفتن خطوط و مباني اصلي برآورد هزينه نيز ضرورت دارد. طراحي و تدوين مباني برآورد هزينه و قيمتگذاري، حداقل ضرورياتي است كه بايد بر طبق اصول كاملاً مشخص و باتعيين الگوهاي هزينه و اهداف انجام شود.
درهنگام شركت در يك مناقصه، قيمتگذاري و برآورد هزينه، پيشتر از تكميل ساير اسناد پيشنهاد شروع ميشود. در حقيقت اين امر پس از اتخاذ تصميم براي شركت در مناقصه و تكميل اسناد، آغاز شده و با شناخت مواد، مصالح، تجهيزات، كارها و فعاليتها ادامه مييابد و با برآورد هزينه از كل به جزء وبا مشخص كردن هزينههاي عمده و يا اصلي استمرار پيدا ميكند.
اين روند تدريجي كه بايد در مدت محدود مهلت مناقصه انجام شود به مديران بخشها و واحدهاي مرتبط در سازمان اجازه ميدهد كه مباني اصلي تامين نيازهاي صاحب كار و همچنين اصول هزينه يابي را تعيين كنند. بدين ترتيب رعايت اين فرآيند ساده به مديريت سازمان براي بررسي كلي اسناد مناقصه و پيشنهاد قيمت، پيش از ارايه پيشنهاد نهايي به كارفرما، فرصت و امكان لازم را ميدهد. بعلاوه اين روش به مديران اجازه ميدهد كه درباره شانس و احتمال برنده شدن در مناقصه، ارزيابي دقيقتري بعمل آورند. تعيين قيمت نهايي براي درج در پيشنهاد و ارايه به كارفرما، بايد با در نظر گرفتن همه نتايج حاصله از بررسي و كليه اطلاعات و جوانب باشد.
ضعف در برآورد مناسب يا صحيح هزينهها يا بررسي و دقت ناكافي در تعيين قيمت و پيشنهاد نهايي، احتمال زيادي دارد كه خسارات و مشكلات عديدهاي را براي مناقصهگر ايجاد كند.
ديدگاههاي قيمتگذاری و برآورد
انجام مراحل ارزشيابي و تعيين هزينه تامين، مواد، مصالح، تجهيزات، عمليات و خدمات مورد نياز پروژه به نحوي است كه واژه «قيمتگذاری» يا «برآورد» گويايي و رسايي لازم براي بيان مقصود و كميت و كيفيت مراحل كار را ندارد. در حقيقت در فعاليتهاي برآورد هزينه و تعيين قيمت در پروژه،واژههاي پيش گفته اهميت كار را نشان نميدهند.
به هر حال بطور كلي چهار ديدگاه براي برآورد هزينه در پروژه متداول است. بعضي پيمانكاران هر يك از اين ديدگاهها را به تنهايي مدنظر قرار ميدهند و تعدادي از آنها، چند ديدگاه را به صورت تركيبي بكار ميبرند. چهار ديدگاه برآورد به قرار زير هستند:
1- قيمتگذاری آيندهنگر: با اين ديدگاه، قيمتگذاري و تعيين هزينه انجام كار يا مبلغ قرارداد با مذاكره و توافق با خريدار/كارفرما، قبل از طراحي كامل پروژه و تعيين مشخصات دقيق فني تجهيزات و مشخص كردن توان يا عملكرد دستگاهها، انجام ميشود. قيمتگذاري و برآورد هزينه يا مبلغ قرارداد بر اساس اطلاعات كلي اوليه و بيشتر بر مبناي شرايط رقابت در بازار و اميد به انجام درست كار در آينده، تعيين و قرارداد منعقد ميشود.
در حقيقت پيشبيني قيمتها و برآورد هزينه كار با خوشبيني نسبت به شرايط متغير آينده در نظر گرفته ميشود و فروشنده/ پيمانكار با اطلاعات مختصر، كلي واوليه و طراحيهاي پايه،برآورد هزينه را انجام ميدهد
2- قيمتگذاری گذشتهنگر: با اين ديدگاه قرارداد يا توافقنامه ساخت يا انجام كار بدين ترتيب منعقد ميشود كه بعد از انجام توليد كالا يامحصول و يا ارايه خدمات، براساس تجارب گذشته و هزينههاي واقعي پرداخت شده،پس از بررسي و تجزيه و تحليل هزينهها،درباره قيمت كالا يا تجهيزات يا هزينههاي انجام فعاليتها، با خريدار/ كارفرما توافق لازم بعمل ميآيد. اين ديدگاه،براي برقراري ارتباط بين هزينههاي پروژه باكارايي سازنده/ پيمانكار مناسب است. همچنين براي جلوگيري از پرداختهاي نامعقول به پيمانكار، اين ديدگاه موثر است، زيرا اين نوع قيمتگذاري و پرداخت،بر هزينههاي واقعي مبتني است.
3- قيمتگذاری دقيق: با توجه به اين ديدگاه، همه هزينههاي انجام شده توسط پيمانكار،درصد سود و ساير هزينههاي بالاسري پيشبيني شده و مدنظر قرار ميگيرد. در قراردادهاي پيمانكاري معمولاً شرايط بازپرداخت هزينههاي واقعي پرداخت شده توسط پيمانكار درحين اجراي كار،نيز پيشبيني ميشود. با اين ديدگاه، براي محاسبه و برآورد هزينهها، يك فرمول رياضي بين كارفرما و پيمانكار، مورد توافق قرار ميگيرد.
4- قيمتگذاری واقعبينانه: با اين ديدگاه، كليه پرداختهاي بابت اجراي قرارداد، بر اساس كنترلهاي از نزديك كارفرما بر هزينههاي جاري انجام ميگيرد. اين نوع كنترلها در بعضي پروژهها براي معقول كردن سود تخميني و توافق شده با پيمانكار، اعمال ميشود. با اعمال اين ديدگاه،سود، متوازن شده و مخاطره و نوسان آن براي طرفين كاهش مييابد. كاربرد اين ديدگاه به دانش و آگاهي كامل، اطلاعات و پيشبيني ماهرانه از هزينهها، نياز دارد.
روشهاي برآورد هزينه
شركتهاي پيمانكاري و مناقصهگران براي برآورد هزينه پروژه يا تهيه پيشنهاد مناقصه،چند روش ذيل را بكار ميگيرند:
روش برآورد ميزگردي يانظری:
در اين شيوه، نمايندگان واحدهاي ذيربط در موضوع برآورد يا تهيه پيشنهاد مناقصه مانند، مهندسي، ساخت، توسعه بازار، تداركات، امور مالي يا كنترل هزينه، قراردادها گرد هم جمع شده و در جلسات متعدد با توجه به تجارب گذشته و شرايط بازار، مباني قيمتگذاري و برآورد هزينه را تعيين واجرا ميكنند.
براي برآورد هزينه، بايد مراحل طراحي و مهندسي انجام گرفته و نقشههاي تفصيلي در دسترس باشد همچنين لازم است صورت مواد و مصالح و مشخصات فني آماده باشد تا توسط اعضاء گروه مورد مطالعه و بررسي قرار گيرد.
سرعت كار برآورد و هزينه كم،از مزاياي اين نوع روش برآورد است.
برآورد مقايسهاي:
در روش برآورد مقايسهاي، برآوردكننده يا نمايندگان واحدهاي مختلف سازمان (در صورت كارگروهي و همكاري)يك محصول يا كالاي توليدي قبلي با مشخصات يكسان را بامحصول يا كالاي پروژه جديد، بعنوان نمونه و راهنما انتخاب كرده و محصول يا كالاي جديد يا فرآيند توليد را با فرآيند آن مقايسه ميكنند. با شناخت و كاربرد هزينههاي معين قبلي و اضافه يا كسر موارد ضروري،براي بازده خدمت يا كالاي توليدي پروژه جديد، برآورد منطقي در زمان مناسب بدست خواهد آمد.
اين روش وقتي موثر و قابل استفاده است كه بازده و محصول پروژه جديد تقريباً مشابه محصول و كالاي در حال توليد بوده و براي انجام برآورد،موارد تطبيقي كمي احتياج داشته باشد.