مهندسی صنایع// در تمامی کشورها گاها مشکلاتی در زمینه مدیریت بروز میدهد که به صورت نسبی کم و زیاد می شود. این مشکلات با توجه به موقعیت هر کشور و شرایط آن متفاوت می باشد. در این بین مدیران زیادی هم وجود دارند که به دور از این حواشی بهترین عملکرد خود را ارائه می دهند تا بتوانند به اهداف اصلی سازمان دستیابند. در این مقاله سعی شده است بارزترین حواشی که برای برخی مدیران ایجاد می شود و سازمان را از هدف اصلی خود دور می کند ذکر شود. لازم به توضیح است که هر مشکلی راه حلی دارد و هر کدام از این هفت سبک اشتباه مدیریتی به شیوه های کاملا علمی قابل حل است. با توجه به تحقیقات و مطالعات هفت سبک اشتباه مدیریت در ایران عبارتند از:
1)مدیران معامله گر و بی هویت:
مدیرانی هستند که از سبک پوشش تا طرز سخن گفتن خود را با گفتمان دولت ها تنظیم می کنند و دوری و نزدیکی به گروه ها و افراد ذی نفوذ سیاسی را با شامه قوی خود می سنجند که چه زمانی راهنمای چپ و چه زمانی راهنمای راست را بفشارند.
این تیپ مدیران از همه بیشتر تحول کشور را قفل می کنند، اخلاق، جوانمردی و پایبندی به قیود انسانی هرگز در قاموس این مدیران جایگاهی ندارد، این ها را باید دلالان سیاسی و اقتصادی نامید، برایشان هرگز مهم نیست چه کسی در رأس کار باشد، مهم تارهای در هم تنیده ای هست که روی آن می غلطند و از منابع و مزایای دولتی و بیت المال ارتزاق می کنند.
تنها دو چیز در نظر این مدیران مقدس است: ما باشیم و منافع ما برقرار باشد‼
2)مدیران پاره وقت و از راه دور:
این دسته از مدیران اگر چه به اسم مدیر تام و تمام یک سازمان یا اداره هستند اما واقعیت چیز دیگری است، دو روز تدریس در دانشگاه، یک روز مشاور یک شرکت، دو روز سفر کاری‼
این اشخاص سازمان خود را از راه دور اداره می کنند، این مدیران سعی می کنند سازمان را با ساعات حضور خود تنظیم کنند.
3)مدیران قبیله ای و عشیره ای:
این بلیه همیشگی سازمان های دولتی و اجرایی در کشور ماست، مدیری فقط همشهری های خود را به کار می گمارد و امور عشیره خود را رتق و فتق می کند.
این دسته مدیران هیچ گونه درکی از نگاه ملی به مسائل ندارند، ایران و آینده کشور را در روستا و زادگاه خود می بینند، وقتی با یک ارباب رجوع یا کارمند سازمان خود مواجه می شوند که در زمره همشهریانش نیست، گویی با یک غیر ایرانی و بیگانه طرف هستند.
ماحصل فامیل گرایی چیزی جز تضییع حقوق مردم و جلوگیری از شایسته سالاری نیست.
4)مدیران آکادمیک و غیر اجرایی:
این قبیل مدیران از مدیریت فقط دانش آن را به ارث برده اند، مدیران دانشگاهی اما کم توان و غیر اجرایی‼
به همه چیز از منظر مسأله و موضوع پژوهشی نگاه می کنند، سازمان را با کلاس درس اشتباه گرفته اند، این مدیران به اسم کار علمی، خواسته یا ناخواسته فرصت های طلایی توسعه را می سوزانند.
نمی دانند که منابع، زمان و انرژی در حدی نیست که به پای افکار و آرمان های انتزاعی آنها تلف شود، این مدیران نمی دانند در کنار ارزشمندی نگاه پژوهشی به مسایل، سرعت عمل هم مهم است.
5)مدیران ترسو و مطیع:
مدیرانی که می بینند و میدانند نتیجه تصمیم مقام مافوق آن ها چقدر زیان بار است اما به دلیل شخصیت ضعیف و منفعل خود هرگز لب به نقد و نظر نمی گشایند.
6)مدیران انتخاباتی- تبلیغاتی:
این مدیران اساساً با هدف شرکت در انتخابات، وارد یک سازمان می شوند و تلاش میکنند محبوب دل ها شوند، تمام کارهایی که می کنند تبلیغاتی است.
خوب کار می کنند که رای بیاورند، ضرر این مدیران آن جایی است که تمام امکانات و منابع ملی در اختیار خود را ابزاری برای رسیدن به موقعیت بالاتر میپندارند، سازمان را به ستاد انتخاباتی خود تبدیل می کنند.
مدیریت این دسته بسیار بی ثبات، کوتاه مدت و زیان بار است.
7) مدیران هزینه ساز:
این دسته از مدیران روی خطی از هزینه کار می کنند، وقتی میزان هزینه و نتیجه اقدامات آنها را بررسی می کنیم در می یابیم اگر همین برنامه به بخش خصوصی سپرده شده بود، با هزینه بسیار کم تر و با کیفیت بالاتر انجام می شد.
سالهاست در این کشور مدیران بسیاری به بهانه یک مأموریت کاری، هم حق مأموریت می گیرند هم پاداش، و هنگام بازگشت از سفر نیز از بودجه بیت المال سوغات آنچنانی به منزل می آورند و یا ولنگاری مالی که برای برگزاری یک جلسه ساده کاری با هزینه های سنگین و گزاف مانند رزرو هتل های گرانقیمت با فهرستی از هزینه های غیر ضروری و تشریفاتی همراه می شود.