ابتدا یک تعریف ساده از استراتژی ارائه می کنیم:
واژه «استراتژی» (Strategy) که اکنون در زبان فارسی از آن به «راهبرد» تعبیر می شود مفهومی است که از عرصه نظامی نشأت گرفته و بعداً در سایر عرصه ها از جمله اقتصاد، تجارت و به ویژه عرصه سیاست و مملکت داری از کاربرد زیادی برخوردار شده است.
ریشه واژه «استراتژی» واژه یونانی «استراتژیا» (Strategia) به معنای «فرماندهی و رهبری» است. اکنون معنای ساده استراتژی عبارت است از یک طرح عملیاتی به منظور هماهنگی و سازماندهی اقدامات برای دستیابی به هدف.
شش عادت استراتژیست های واقعی
۲- تفکر انتقادی دارند: زندگی روزمره یعنی پذیرش هر آن چیزی که برای ما پیش میآید. برای “تغییر”وضعیت موجود، پیش از هر چیز نیازمند درک “نیاز به تغییر” هستیم. برای این کار نباید هر چیز را در همان مواجههی اول بپذیریم. البته طبیعتا این فرق دارد با بدبینی! تفکر انتقادی تحلیل منطقی است نه احساسی.
۳– تفسیر میکنند: دیدن ظاهر موضوعات و نتیجهگیری که کار سختی نیست! متفکران استراتژیک، با بررسی اطلاعات تعداد زیادی منبع مختلف ساختارها و چارچوبها و روندها را استخراج میکنند. آنها پیشفرضها را زیر سؤال میبرند و فرضیههای خودشان را تعریف و آزمایش میکنند.
۴– تصمیم میگیرند: استراتژیست ها در مرحلهی “تحلیل” گیر نمیکنند! آنها میدانند هدف از تحلیل، تصمیمگیری و اجرا است.
۵– هماهنگی ایجاد میکنند: تصمیمات استراتژیک معمولا دارای ذینفعان بسیاری هستند که خیلی وقتها هم منافع متضادی دارند. هنر استراتژیست، هماهنگ کردن و همسوسازی این منافع متنوع و احتمالا متضاد است.
۶– یاد میگیرند: متفکران استراتژیک از هر گامی که برمیدارند درسی جدید میگیرند. آنها از شکستها و موفقیتها میآموزند. و مهمتر اینکه این آموختهها را در عمل هم بهکار میگیرند.