اثر شلاق چرمی
مهندسی صنایع// اثر شلاق چرمی (به انگلیسی: Bullwhip effect)، نوسانی در زنجیره تأمین میباشد که عامل اصلی به وجود آورنده آن تغییرات در میزان تقاضا است. با حرکت از سطح مشتری جزء به سطوح بالاتر در زنجیره تأمین، تغییرات کوچک در سطوح پایین باعث تغییرات بزرگ در سطوح بالایی میشود. این تغییرات موجب نوسانات بزرگی در مجموعه زنجیره تأمین خواهد شد.
این پدیده ابتدا در مطالعات جی فارستر بررسی شد و به همین علت با عنوان اثر فارستر نیز شناخته میشود.
منابع تغییر در زنجیره تأمین از گستردگی زیادی برخوردار است. چنانچه این تغییرات با تأخیر زمانی به ردههای بالاتر زنجیره تأمین انتقال یابند باعث تأخیر در تولید و حمل کالاها به ردههای پایین میشود و اثر شلاق چرمی را به وجود میآورند.
یکی از مسائل بسیار پویا در زنجیره تأمین، پدیدهای است که عنوان “اثر شلاق چرمی” (bullwhip effect) به آن اطلاق میشود و به این معنی است که تغییرات کوچک در تقاضای محصول که از طرف مصرف کننده ، در نقطه جلویی زنجیره تأمین ایجاد میشود ، به نوسانات بزرگ و بزرگتری در تقاضا ، طی مسیر رو به عقب در این زنجیره تبدیل میشود .
اثر شلاقی به این نکته اشاره میکند که تغییرپذیری در سفارشهای رسیده از خرده فروشان و عمده فروشان بسیار بیش از تغییرپذیری در تقاضای مصرف کننده است . به این دلیل ، شرکتهایی که در مراحل مختلف این زنجیره تأمین قرار دارند ، هرکدام تصورهای متفاوتی از تقاضای بازار خواهند داشت که این موضوع هماهنگی در زنجیره تأمین را گسسته و آن را چالشهای تازهای روبهرو میکند .
از طرف دیگر شرکتها با این نوع رفتار و واکنش در برابر تغییرات ، در ابتدا با کمبود محصول مواجه و سپس ناچار به تأمین محصولات اضافی میشوند. در این مقاله به عمده مشکلات زنجیره تأمین و به خصوص اثر شلاقی و ارائه عرضه ناب و چابک به عنوان راه حلی برای این مشکلات پرداخته میشود .
مشکلات زنجیره تأمین:
درجهان تجارت مثالهای پر شماری از شرکتهایی وجود دارد که نمیتوانند به سطح تقاضایشان برسند و درنتیجه موجودیهای هزینهبر و زیادی پروژهای را متحمل میشوند. در این قسمت ما به تشریح این مشکلات و علل آنها میپردازیم.
مشکلات طی زنجیره تأمین به طورکلی از دو منبع ناشی می شوند:
۱ – عدم اطمینان: یک منبع اصلی عدم اطمینان زنجیره تأمین پیش بینی تقاضاست. پیش بینی تقاضا از چند فاکتور از قبیل رقابت، قیمتها، شرایط فعلی، توسعه تکنولوژیکی و سطح عمومی تعهد مشتریان تأثیر میپذیرد.
دیگر عامل عدم اطمینان زنجیره تأمین، زمانهای تحویل است که خود به عواملی مانند نسبت خرابی ماشینها در فرایند تولید خطی، فشردگی ترافیکی دخیل در حمل و نقل و نیز مشکلات کیفیت مواد که ممکن است موجب تأخیردر تولید شود، وابسته است.
۲ – ناهماهنگی: این نوع مشکلات هنگامی اتفاق میافتد که یک بخش شرکت با دیگر بخشها ارتباط خوبی ندارد. به عنوان مثال وقتی پیغام برای شرکای تجاری غیرقابل فهم باشد و هنگامی که بخشهای شرکت از بعضی مسائل آگاهی ندارند یا خیلی دیر از نیازها و یا آنچه باید اتفاق بیفتد آگاه میشوند.
همان طور که اشاره شــــــد مشکلات بسیاری طی زنجیره تأمین میتواند رخ دهد که در این قسمت به دو مورد از مزمنترین آنها اشاره میشود.
الف – اثر شلاق چرمی (THE BULLWHIP EFFECT) : اثر شلاقی به تغییرات نامنظم در سفارشها طی زنجیره تأمین اطلاق میشود. این اثر برای اولین بار به وسیله پروکتل و گمبل (PSG) در ارتباط با یکی از محصولاتشان مشاهده و شناخته شد.
دراین مشکل گرچه فروش واقعی در فروشگاهها نسبتاً ثابت و قابل پیش بینی بود اما سفارشهای عمده فروشان و توزیع کنندگان برای PSG (سازنده) دامنه نوسانات شدیدی داشت و مشکلات موجودی محصول ساخته شده را برای PSG به بار آورد.
تحقیقی نشان داد که سفارشهای توزیعکنندگان به دلیل پیش بینی ضعیف تقاضا و کمبود هماهنگی و اطمینان در میان شرکای زنجیره تأمین تغییرات نامنظمی داشت، زیرا هر ماهیت مجزا طی زنجیره تأمین سفارشها و تصمیمات موجودی را از زاویه منافع خود به طرف بالای زنجیره تأمین انجام میداد که این سبب افزایش میزان پیشبینیها به طرف بالای زنجیره میشد و به موجودیهای اضافهای در تمام قسمتهای زنجیره تأمین میانجامید.
ب – ذخیره فریبنده: این مشکل زمانی اتفاق میافتد، که محصول مورد نظر مشتری دردسترس نیست گرچه درحقیقت وجود دارد مثل وقتی که محصول درجایی نادرست قرار میگیرد یا مقدار ذخیره درست نیست.
برای رفع و کاهش این مشکلات رویکرد عرضه ناب و چابک مد نظر است که در ذیل تشریح میشود:
عرضه های ناب و چابک :
مبدأ و منشأ مدیریت “تولید به موقع” به “سیستم تولید تویوتا” در جهت حذف ضایعات و ناهماهنگیها در زنجیره عرضه برمیگردد. میتوان از تولید و تفکر ناب برای حذف ضایعات در جهت بهبود عملکرد تجاری به طریق سودمندی بهره جست.
تأکید بر حذف ضایعات و عوامل هدر رفتن منابع تا حد زیادی مرتبط با کاهش موجودی است که توسط تحلیل «سنگ و کشتی» نشان داده میشود. در این تحلیل همچنان که موجودی (سطح آب) کم میشود، منابع ایجاد ضایعات (سنگها) در قالب دیرکرد، تطابق کیفی ضعیف، آمادهسازیهای طولانی، فرایندهای غیرقابل اطمینان و … ظاهر میشوند.
حذف این ضایعات باعث پایین آمدن سطح موجودی بدون اثر منفی در جریان مواد (کشتیها) میشود. ثابت شده است که مدیریت تولید بهموقع به صورت همزمان خدمات مشتری و کارایی را با تمرکز بر حذفها بهبود می بخشد؛ به این صورت که از طریق کاهش زمانهای آماده سازی، کنترل آماری فرایند، تعمیرات و نگهداری جامع بهرهور و… منابع تغییر و عدم قطعیت در داخل زنجیره عرضه و متعاقباً نیاز به موجودی برای حفظ جریان کاهش مییابد.
یک شیوه جایگزین برای تنظیم جریان مواد، سرمایهگذاری در ظرفیتهای بالقوه است. این گزینه از دیدگاه سنّتی یا ناب به علت تضاد با مبانی تولید متمرکز رد میشود؛ در حالی که با کمی دقت نظر متوجه میشویم ظرفیت بالقوه منابع، یک مشخصه ضمنی تولید سلولی و از ملزومات انعطاف پذیری است و در واقع استفاده از ظرفیت اطمینان به جای موجودی احتیاطی یک اصل در زمینه کارایی و بهبود در بخش خدمات است.
در واقع برای طراحی یک سیستم تحویل کامل علاوه بر موارد فوق، مقابله با ناپایداری تقاضا نیز ضروری است. عرضه چابک که بر پایه پاسخگویی سریع است، در این مورد اثربخش عمل می کند و به همین دلیل از آن به عنوان یک گزینه یا آلترناتیو در کنار عرضه ناب به منظور تقویت استراتژیهای زنجیره عرضه یاد میشود.
عرضه چابک با محصولات خاص، نو و تقاضای غیر پایدار شناخته میشود و بر تحویل دامنه وسیعی از محصولات با تقاضایی غیر مطمئن تمرکز میکند.
ارتباط عرضه های ناب و چابک :
در گذشته نه چندان دور بسیاری از سازمانها، تفکر ناب را برای مدیریت و بهبود جایگاه رقابتی خود برگزیده بودند. بعد از آن نیز ایده تولیدی چابک به عنوان جایگزینی برای شیوه ناب مورد توجه واقع شد.
در بعضی از فازبندیها چابکی را قدم بعد از ناب بودن معرفی میکردند. این موضوع را میتوان چنین تعبیر کرد که به محض حصول خصوصیات ناب، یک نهاد میتواند برای چابکی تلاش و برنامهریزی کند. در ادامه این روند نیلور در سال ۱۹۹۹ تعاریف زیر را در ارتباط با عرضه چابک و ناب بیان کرد:
عرضه چابک:
استفاده از دانش بازار و مفهوم شرکت مجازی در جهت بهرهبرداری مناسب از فرصتهای پر سود در بازار پر نوسان.
عرضه ناب:
توسعه یک جریان ارزشی برای حذف کلیه ضایعات از جمله زمان و همچنین تضمین برنامهریزی یکنواخت.لازم به ذکر است، چیزی که در تولید ناب به عنوان ضایعات انگاشته میشود ممکن است در تولید چابک عاملی مطلوب باشد.
برای توضیح بهتر میتوان به گفته «مک هاگ» در سال ۱۹۹۵ اشاره کرد که میگوید: در تولید ناب مشتری محصولات خاصی را خریداری میکند، در حالی که در تولید چابک مشتری ظرفیتی را رزرو میکند که در صورت تقاضا میبایست در مدت زمان کوتاهی پاسخ داده شود.
در ادامه به مقاله ای جامع در رابطه با اثر شلاق چرمی می پردازیم:
ارسال دیدگاه